به گزارش شهرآرانیوز، لیلی عاج سال ۱۳۹۸ با نمایش کمیتهنان پدیده تئاتر ایران خوانده شد. او در آن تئاتر زندگی کارگری را به نمایش گذاشت. این کارگردان پس از اکران فیلمهای کوتاهاش، سینمایی سرهنگ ثریا را ساخت که بسیار مورد توجه قرار گرفت..
سرهنگ ثریا ماجرای فیلم سرهنگ ثریا از زاویهای متفاوت به حضور سازمان مجاهدین خلق_منافقین_ در پادگان اشرف میپردازد و محصول سازمان هنری رسانهای اوج است. ژاله صامتی با این اثر جایزه بهترین بازیگر زن و لیلی عاج از هیئت داوران هفدهمین جشنواره بینالمللی مقاومت جایزه ویژه را دریافت کرد.
با لیلی عاج که این روزها مهمان رویداد روایت شهر در مشهد است، درباره سرهنگ ثریا و اینکه اثر و دغدغه صاحب اثر تا چه حد با یکدیگر خویشاوندی داشت گفتگو کردهایم.
من جز نمایشنامه مکتب حاج قاسم هیچ کار سفارشی دیگری انجام نداده بودم. مکتب حاج قاسم موضوع کلی داشت. درباره سرهنگ ثریا من هیچ سفارشی از جایی نداشتم. قرار بود درباره تاریخ فرهنگ معاصر نمایشنامهای بنویسم. عکسی دیدم از مادرانی که پشت در اشرف منتظر بچههایشان بودند و میخواستند آنها را ببینند. همین عکس برای من جذاب بود و انگیزهای شد که درباره این موضوع تحقیق کنم و ابتدا نمایشنامه را نوشتم و چاپ شد. بعد از این مرحله، نسخه سینمایی آن نوشته شد.
من همیشه مدیون سازمان سینمایی اوج هستم. من به دنبال سرمایهگذار میگشتم و سازمان فرهنگی و هنری اوج و به من اعتماد کردند و از من حمایت کردند.
سال ۱۳۷۶ من هنرجوی عکاسی نوجوان در تهران بودم. سال ۱۳۷۷ که کنکور دادم خیلی دوست داشتم سینما قبول شوم، اما تئاتر قبول شدم. تا مرحله ارشد نیز در همین رشته ادامه تحصیل دادم، اما سینما جز علایق جدی من بود. از ۱۳۸۳ شاهد کارهای انجمن سینما جوان بودم. به یک پختگی نیاز داشت و این سالها طی میشد تا به این مرحله برسم. من همیشه بیننده جدی سینما و نوجوان بودم.
واقعا نمیشود این علاقه به سینما و تئاتر را یک گزار در نظر گرفت. دو عنوان متفاوتی هستند، اما قرابت و نزدیکی زیادی دارند. نوع روایت، ارتباط با مخاطب در هر کدام از این عنوانها متفاوت است. تئاتر و فیلم کوتاه برای من، گزار برای رسیدن به فیلم کوتاه نبوده است. برای من هیچ کدام برتری بر دیگری ندارند. تئاتر به دلیل ارتباط زندهای که با مخاطب میگیرد جذابیت خاصی دارد و باعث ایجاد هیجان و شوری میشود.
در سرهنگ ثریا شانس این را داشتم که با هنرمندان با کیفیتی در پشت و جلوی دوربین کار کنم. از عملکردم در ارتباط با بازیگران و... بسیار راضی هستم، اما از عملکردم درباره فیلمنامه راضی نیستم. فکر میکنم در این زمینه قویتر و با تامل بیشتری باید کار کنم. اما به هر حال تجربه اول است و نباید عجله کرد. گام بعدی باید پیچ و تابهای دراماتیک بیشتری داشته باشد؛ و باید به عنوان دانستههای فردی در این زمینه چیزی به دست آورد مخصوصا در موضوع فیلمنامه که بیشتر روی آن تمرکز میکنند و معتقدم گام بعدی باید گام کم ملستری باشد.
فرزند خانم ثریا توسط سازمان منافقین ربوده میشود؛ و سازمان منافقین بعد از عملیات مرصاد برای جذب نیروی انسانی از آدمهایی که برای کار به کشورهای خارجی میرفتند و قصد پناهندگی داشتند و در کمپها بودند، جذب انجام میگرفت. به آنها ابتدا وعده باغ سبز میدادند و بعد میدیدند که سر از باغ اشرف در آوردند. این جذب از راه گفتگو و آرمانهایی که در دهه ۵۰ داشتند نبوده است. این جذب از طریق کاریابی و.. صورت میگرفته است. ما قرار است از یک ایدئولوژی انحرافی صبحت کنیم که تبدیل به یک فرقه شده و حتی به افراد خودش اجازه دیدار و ملاقات با خانواده و نزدیکانش را نمیدهد و این رویکرد خوفناک سازمان منافقین همیشه برای ما مهم بوده است.ما در این فیلم درباره بلاهایی که منافقین بر سر خانوادهها آوردند صحبت میکنیم.
مثل هر اثر دیگری، نقد مثبت و منفی وجود دارد. صادقانه من نقدهای ایدئولوژیک را اصلا دوست ندارم و نقد فنی برای من مهم است. نقد فنی برای من گام رو به جلویی به حساب میآید و مسیر رو به رشدی را رقم میزد. این نقد فنی باید روشن باشد؛ و نقد محتوایی را دوست ندارم، چون محتوا مشخص است. در تئاتر هم این چنین است. به شخصه تلاش میکنم همه نقدها را بشنوم.
خانم صامتی، بسیار بینظیر و متمرکز هستند. بازیگر درجه یکی در سینما و تائتر ایران به حساب میآیند. ایشان لطف کردند و با ما همکاری کردند. چون خیلی خلاق هستند هر کارگردانی با ایشان کار کند قطعا در آینده نیز دوست دارد این همکاری ادامه دار شود.
سوژه بعدی من خانم میرشکاری هستند. اما اطلاعاتم بسیار کم است و باید بسیار تحقیق کنم؛ و این سوژه فقط در حد یک ایده است. همیشه آشناییها خیلی هیجانانگیز هستند و حتما باید از این برخورد اول زمان بگذرد و آن موقع باید دید که چقدر تبدیل شدن به یک درام را دارد.
همه آشنایی ما با امام رضا (ع) است. مشهد امکان و ظرفیت تولید را دارد. در ساعاتی که در مشهد بودم بسیار لذت بخش بود. با خانمهای با انگیزه و کتابخوان گذشت و خیلی سینما را دوست داشتند و تولید فیلم برایشان جدی بود و برایم خوشایند بود.
خانمهای مشهدی در نمایشنامه نویسی بسیار توانمند هستند و خیلی خوشحال هستم که این معقوله برایشان جدی است.